کاش یک لحظه به جایم بودی


تا بدانی که چه دردی دارد:


وقتی اندازه سنگینی یک کوه


دلت غمگین است


و به اندازه تنهایی یک چاه


تو هم تنهائی


و به اندزه آوارگی باد



تو هم آواره


کاش یک لحظه به جایم بودی


تا بفهمی که چه دردی دارد:


باغبانی که تبر می سازد


و درختی که به اندیشه هیزم شدن


از سبز شدن دل کنده


و اجاقی که از آتش خالیست


کاش یک لحظه به جایم بودی


تا بدانی که چه دردی دارد


وقتی از عشق نداری سهمی


و در آنجا که دلی هست وسیع


نیست یک ذره برایت جایی


کاش یک لحظه به جایم بودی

........

نه پشیمانم از این گفته خویش


که اگر یک لحظه


و فقط یک لحظه


تو به جایم بودی می شکستی آسان



نه پشیمانم از این گفته خویش


کاش هرگز تو نباشی چون من...
5 امتیاز + / 0 امتیاز - 1391/12/29 - 13:47
پیوست عکس:
74o4cw1n4qhghl8tjxi2.gif
74o4cw1n4qhghl8tjxi2.gif · 403x332px, 92KB
دیدگاه
alisheyton

{-107-}

1391/12/29 - 14:08